ای مستفاد لطف تو اقبال آسمان


وی مستعار جود تو آثار روزگار

انوار آن ز سایهٔ جود تو مستفاد


و آثار این ز عادت خوب تو مستعار

دوش از حساب هندو جمل بندهٔ ترا


بیتی دو شعر گفته شد از روی اختصار

مال چهار بنگر و جذرش بروفزای


پس ضرب کن تمامت این مال درچهار

اینک دوحرف گفته شد اندر دو نیم بیت


چون رای تو متین و چو حزم تو استوار

یک حرف دیگرست که بی آن تمام نیست


معنی آن دو خواه نهان خواه آشکار

مجموع این حساب همین هر دو حرف راست


چون در سه ضرب شد شود این کار چون نگار

این است التماسش و گر ناروا بود


از تو روا ندارد هم تو روا مدار